تئوفيل بن توما
تِئوفیلِ بْنِ توما (د 169ق/ 875 م)، منجـم، مترجـم یونانی به سریانی، تاریخنگار و متکلم مارونیمذهب اهل رُها (ه م). نامش را تیوفیلی (ابن ندیم، 244، 249)، توفیل (ابن عبری، 219، 220)، ثوفیل (قفطی، 109)، ثاوفیل (ابن عبری، 41، 98) و گاه حتى نوفل (کندی، 226) نیز ضبط کردهاند. از زندگانی او همین اندک را میدانیم که در رها زاده شد و در همین شهر به فراگیری ادبیات، دروس حکمت و نیز زبان یونانی پرداخت (شیخو، 141).
تئوفیل از اواخـر روزگار بنـی امیه در حرفۀ تنجیم ــ که آن را ملکه یا عروس دانشهـا میدانست (اولمان، 277) ــ نامور شد (ابن خلدون، 1/ 599)، تا آنجا که در روزگار بنیعباس در بنای شهر بغداد در زمرۀ پیشگویان طرف مشورت منصور قرار گرفت و با برخی از پیشگوییهای موفق خود، به ریاست اختربینان مهدی عباسی (حک 158-169ق/ 775-785م) رسید (قفطی، همانجا؛ نالینو، 220؛ کلاین فرانکه، 41؛ اولمان، همانجا)؛ او مشاور نظامی مهدی نیز بود (گوتاس، 16).
برخی از آموزهها و پیشگوییهای او در آثار مؤلفان بعدی همچون سهلبنبشر، قصرانی و ابن ابیالرجال نقل شده است (جاحظ، 4/ 27-28؛ ابن عبری، 219-220؛ ابن خلدون، 1/ 596، 599؛ نیز نک : اولمان، 302)، همچنان که بیزانسیان نیز از برخی از آثـار او ــ بعضاً از طریق شاگرد یا همکارش استفانوس فیلسوف (د پس از 800 م) ــ استفاده کردهاند (همانجا؛ گوتاس، 180-181).
به گفتۀ ابنعبری (همانجا) تئوفیل 20 روز پیش از فوت مهدی و در حدود 90 سالگی درگذشت (نک : قفطی، همانجا).
آثـار
1. سالنامهای از تاریخ جهان (ابنعبری، 220) که بر جای نمانده (مایرهُف، 705)، و ظاهراً استنادات ابنعبری (ص 98) به همین اثر است؛ 2. کتابی در صنعت کیمیا (ابن ندیم، 354)؛ 3. کتابی در اختربینی نظامی (گوتاس، 16)؛ 4. ترجمۀ سوفسطیقای ارسطو (ابنندیم، 249)؛ 5. ترجمۀ کتاب فی حیلة لحفظ الصحّة اثر جالینوس از یونانی به سریانی. ظاهراً این ترجمه آنقدر مغشوش و نادرست بود که ناچار حنین بن اسحاق دیگربار آن را ترجمه، و با نسخۀ یونانی مقابله و تصحیح کرد (حنین، 47)؛ 6. احتمالاً ترجمۀ بخشی از ایلیاد و ادیسۀ هُمر (باومشتارک، 341؛ مایرهف، همانجا) در رثای سقوط و ویرانی شهر ایلیون، که ابنعبری آن را فصیح خوانده است (ص 220). باید به این نکته اشاره کرد که از هیچیک از این آثار نسخهای برجا نمانده است.
پدر تئوفیل که نامش به صورتهای تاوما (ابنندیم، 24) و ثوما (قفطی، همانجا) هم آمده، از دانشمندان و متکلمان مسیحی و مترجم آثار یونانی بوده است، از جمله بخشی از کتاب کیف یتعرف الانسان ذنوبه و عیوبه اثر جالینوس را از یونانی به سریانی برای حنین بن اسحاق (ه م) ترجمه کرد (ابنندیم، 24، قس: ص 291؛ حنین، 59؛ قفطی، 131: تعریف المرء عیوبه).
مآخذ
ابن خلدون، العبر؛ ابن عبری، غریغوریوس، مختصر تاریخ الدول، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، 1890م؛ ابن ندیم، الفهرست، به کوشش فلوگل، لایپزیگ، 1871-1872م؛ جاحظ، عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، 1388ق/ 1969م؛ حنین بن اسحاق، رسالة الى علی بن یحیى فی ذکر ماترجم من کتب جالینوس، به کوشش مهدی محقق، تهران، 1379ش؛ شیخو، لویس، علماء النصرانیة فی الاسلام، بیروت، 1983م؛ قفطی، علی، تاریخ الحکماء، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، 1321ق/ 1903م؛ نالینو، ک. آ.، علم الفلک، رم، 1911م؛ نیز: